RSS " />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رضایت از زندگی

رضایت از زندگی




آیا تا به حال این سؤال را از خود کرده‌اید که من کیستم؟ به‌نظر دیگران من چه‌طور آدمی‌ هستم؟ آیا من واقعاً خودم را دوست دارم؟ تا چه اندازه با سختی‌های زندگی کنار می‌آیم؟ چه اندازه نظر دیگران برایم مهم است؟ این‌ها سؤالاتی است که افراد اغلب از خود می‌پرسند. لازمه‌ی جواب دادن به این  پرسش‌ها خودآگاهی” است. خودآگاهی به این معنی است که افراد چگونه به خود نگاه می‌کرده و براساس این دید چه احساسی پیدا می‌کنند؟


نوع خودآگاهی ما، پیش‌بینی کننده‌ی احساس رضایت از خودمان و زندگی است و به نظر می‌رسد، احساس رضایت نیازی است که تقریباً تمام فعالیت‌های ما معطوف به آن می‌باشد. این‌که با تغذیه، ورزش و نظافت، سلامت خود را تأمین کنیم،  سعی نمایید شغلی را به‌دست آوریم که هم به آن علاقمند باشیم و هم برآورنده نیازهای روزمره‌مان باشد،  به دیگران کمک کنیم، این‌که و به مسافرت برویم،  نایل شدن به تک‌تک این هدف‌ها منجر به احساس رضایت ما از خود خواهد شد. احساس راضی نبودن ، نشانه‌ایست، به فرد هشدار می‌دهد که نیاز به تغییر دارد. اصلی‌ترین و اساسی‌ترین بخش این تغییر با کار بر روی خودآگاهی شکل می‌گیرد. ممکن است این ذهنیت پیش بیاید که پس از عمری با خود زیستن، قاعدتاً باید خود را بشناسیم. ولی با کمال تعجب می‌بینیم که عده‌ قلیلی به این مهم نایل آمده‌اند. ما کمتر حاضریم وقتی را صرف این کنیم که ببینیم دارای چه خصوصیاتی هستیم و به‌ندرت می‌توانیم به‌طور منظم ارزش‌ها، علایق، چیزهایی که دوست نداریم، اساس باورهایمان یا سبک‌ زندگی‌مان را تجزیه و تحلیل نماییم. ما فقط در تکاپو هستیم کارهایی که دیروز انجام دادیم، را امروز کم و بیش تکرار کنیم و به احتمال همین عمل را فردا و روزهای بعد هم انجام می‌دهیم.


خودآگاهی یعنی آگاهی یافتن و شناخت اجزای وجود خود؛ شناخت مواردی همچون خصوصیات ظاهری، احساسات، افکار و باورها، ارزش‌ها، اهداف، گفتگوهای درونی و نقاط قوت و ضعف خود. به عبارت ساده‌تر، این‌که شما از نظرظاهری چه ویژگی‌هایی دارید؟ از نظر عاطفی در چه شرایطی هستید. آیا معمولاً گوشه‌گیر و منزوی هستید یا شلوغ و پر سر و صدا؟ چگونه به دنیا نگاه می‌‌‌کنید؟ چه افکار و باورهایی بر ذهن شما حاکم است؟ چه اهدافی را در زندگی دنبال می‌کنید؟ چه نقاط قوت و ضعف و یا چه ویژگی‌های مثبت یا منفی دارید؟ بسیاری دیگر از این موارد همگی جزء “خود” شما است.


اجزاء خودآگاهی
1) شناخت ویژگی‌های جسمانی و بدنی


در نظر هر یک از ما انسان‌ها، برخی از ویژگی‌های ظاهریمان مثبت و برخی دیگر منفی است. برای مثال “شما داشتن چشمانی آبی را برای خود یک ویژگی مثبت ارزیابی می‌کنید، اما از این که کمی چاق هستید احساس خوبی ندارید. شناخت ویژگی‌های ظاهری لازمه خودآگاهی است. شما می‌توانید با تکیه بر نقاط مثبت و با احساس رضایت حاصل از این نقاط قوت در جهت برطرف نمودن نقاط ضعف خویش اقدام نمایید.


2) شناخت توانایی‌ها و مهارت‌های خود


شناخت نقاط قوت
همه ما یک‌سری صفات خوب داریم. هیچ کس نیست که  خصلت خوبی نداشته باشد. برخی از این ویژگی‌ها برای شما کاملاً آشکار است و برخی دیگر را به خوبی نمی‌شناسید و باید آن‌ها را کشف کنید. خصوصیات مثبت زیادی درون ما وجود دارند که خودمان آن‌ها را نمی‌شناسیم، اما دوستان‌ و اطرافیانمان از آن‌ها آگاه‌اند. بنابراین می‌توانیم با آنها مشورت کرده و این ویژگی‌ها را پیدا کنیم. آگاهی داشتن از صفات مثبت به ما اعتماد به نفس می‌دهد و کمک می‌کند تا بتوانیم با خودمان ارتباط خوبی برقرار کنیم.


ب) شناخت توانمندی‌ها هر کدام از ما استعدادها و توانایی‌هایی زیادی داریم، که باعث می‌شود در کارهای بسیاری موفق باشیم. مثلاً بتوانیم روابط اجتماعی خوبی را با دیگران برقرار ‌کنیم، شناگر قابلی باشیم و غیره. اما نباید فکر شود استعداد در یک زمینه‌ی خاص به معنای کامل و بهترین بودن در آن زمینه است. برای مثال نباید فکر کنیم، که حتماً باید مثل یک نقاش بزرگ نقاشی کنیم تا بگوییم نقاشی من خوب است و یا نباید مثل یک قهرمان شنا باشیم تا فکر کنیم که در ورزش شنا خوب هستیم.


با آگاهی یافتن از استعدادهایمان می‌توانیم آن‌ها را درون خود پرورش داده و به توانمندی مشخص و کارآمدی تبدیل نماییم. آگاهی داشتن از توانمندی‌های خود و پرورش هر چه بهتر آن‌ها به فرد جسارت و قدرت می‌بخشد و اعتماد به خود و خود باوری را در او افزایش می‌دهد و  باعث  می‌شود فرد از خود پنداره مثبتی برخوردار باشد.


ج) شناخت پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها هر یک از ما از زمان تولد تا به حال کارهای زیادی انجام داده‌ایم و موفقیت‌ها و پیشرفت‌های بسیاری هم داشته‌ایم.


واقعیت امر این است که پیشرفت‌های ما به یک‌سری کارهای بزرگ و عجیب مثل کشف جدیدترین عنصر شیمی، یا یک اختراع عجیب و غریب محدود نمی‌شود. بلکه منظور از پیشرفت و موفقیت انجام یک‌سری کارهای معمولی زندگی است. مثلاً اولین باری که توانستیم بدون کمک دوچرخه سواری کنیم، اولین باری که توانستیم بند کفش‌هایمان را به تنهایی ببندیم و موفقیت‌های بالاتر، مثل اولین باری که یاد گرفتیم بخوانیم و بنویسیم و باز هم موفقیت‌های بالاتر مثل پیدا کردن شغل، انتخاب همسر، همه و همه جزء پیشرفت‌ها و موفقیت‌های زندگی ما محسوب می‌شوند.


3) شناخت نقاط ضعف


آیا فکر می‌کنید، می‌توانید فردی را پیدا کنید که همه ویژگی‌های او مثبت باشد؟ آیا کسی پیدا می‌شود که همه کارها را خوب انجام دهد؟ توانایی ما  محدود است و همه انسان‌ها در برخی موقعیت‌ها ضعیف عمل می‌کنند و  نواقصی دارند. اشتباه کردن و ضعف‌ داشتن در هر فرد کاملاً عادی و طبیعی است. اما شناخت نقاط ضعف خود و پذیرش آن‌ها و درونی ساختن این‌ باور که هر کس می‌تواند خطا کند و از اشتباهات خود چیزهای جدیدی یاد بگیرد کاملاً ضروری و شرط لازم برای پیشرفت است. زمانی که شما خودتان را شناختید ـ ویژگی‌های مثبت و منفی و استعدادها و توانایی‌های خود را ـ و زمانی که توانستید خودتان را با همه نقاط قوت و ضعف بپذیرید و دوست بدارید؛ آن وقت می‌توانید با تکیه بر این خودآگاهی واقعی در مسیر پر پیچ و خم زندگی با موفقیت و اعتماد به خود و عزت نفس حرکت کنید. مسلماً در چنین شرایطی از بهداشت‌روانی بالایی برخوردار خواهید بود.


4)  شناخت افکار، باورها و ارزش‌ها


در طول روز چند بار جملاتی مثل، به نظر من، به عقیده‌ی من، من فکر می‌کنم، و غیره را به کار می‌برید؟ جملاتی از این دست نشان می‌دهد که ما درباره‌ی موضوعات مختلف ایده‌ها، نظرات و باورهایی داریم. باورهای ما افکاری هستند، که آن‌ها را صحیح تلقی نموده و دوست داریم بر مبنای آن‌ها عمل کنیم. اما منظور از ارزش‌ها چیست؟ ارزش‌های ما ملاک‌ها و معیارهایی هستند که بوسیله آن باورها، افکار و رفتار خود و دیگران و امور پیرامون را ارزیابی می‌کنیم ایده‌ال‌ها و آرمان‌های ما، یعنی چیزهایی که دوست داریم به آن‌ها برسیم، بسیاری از مواقع ریشه در ارزش‌های ما دارند.


اما این باورها و ارزش‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟


واقعیت این است که هر یک از ما براساس خانواده‌ای که در آن تربیت می‌شویم، معاشرینی که برای خود بر می‌گزینیم، اجتماعی که در آن زندگی می‌کنیم، مذهبی که داریم و دیگر اطلاعاتی که به صور گوناگون کسب می‌کنیم، صاحب افکار می‌شویم. مجموعه افکار ما باورهای ما و مجموعه‌ای از این باورها، ارزش‌های ما را می‌سازند.


روان‌شناسان معتقدند، افکار، باورها و ارزش‌هایی که به صور مختلف کسب نموده‌ایم چارچوب‌ها و ساختارهایی را در ذهن ما می‌سازند و ما براساس آنها یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را پردازش می‌کنیم. بنابراین می‌توان چنین گفت که ما اطلاعات محیط پیرامون خود را به صورت خام ادراک نمی‌کنیم، بلکه ذهن هر یک از ما دارای چارچوب‌ها یا ساختارهایی است که بر مبنای آن به دنیا و محیط پیرامونمان می‌نگریم. برای مثال ذهن هر یک از ما در خصوص مسایل اجتماعی ساختار خاص خود را دارد، به همین ترتیب در مورد مسایل مذهبی چارچوب دیگری دارد که اگر چه در خیلی مواقع با یکدیگر همپوشی دارند، اما هر یک به‌صورتی جداگانه عمل می‌کنند و ما براساس این ساختارها اطلاعات دریافتی را ادراک می‌کنیم.مجموعه‌ی این ساختارها، نگرش ما به زندگی را می‌سازد.
                                                                                                  


                                                                                        برگرفته از سایت http://www.118ba118.com



::ادامه مطلب::

نوشته شده در شنبه 88 آبان 2ساعت 8:50 عصرتوسط موسی غلامی | | نظرات شما ()